
بیمار گفت:دکتر(<< آقای خنده
>>)!اینقدر گوشم سنگین شده که صدای سرفه خودم رو هم نمی شنوم.
دکتر(<<
آقای خنده >>) گفت: خب بلندتر سرفه کن!
از << آقای خنده >> میپرسن: میگذاری پسرت بره دانشگاه؟ << آقای خنده >> میگه: آره، به شرطی که به درسش لطمه نزنه!!!
به << آقای خنده >> میگن باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو؟ میگه مامانتو!
<< آقای خنده >> خودشو دار میزنه. پزشکی قانونی اعلام می کنه : دلیل مرگ : ضربه ی مغزی. می رن تحقیق می کنن می بینن با کش خودشو دار زده !
<< آقای خنده >> بعد از سی سال کچل بودن میره مو میکاره دو روز بعدش توی قرعه کشی بانک حج واجب برنده میشه
یه روز << آقای خنده >> میره مغازه لوازم خونگی چشش میافته به فلاسک میپرسه آقا اون چیه؟ مغازه دار میگه اون فلاسکه میپرسه کارش چیه میگه هر چیز سردی رو بزاری تو ش سرد نگه میداره هر چیز گرم هم بذاری توش گرم نگه میداره مرده خوشحال میشه و یکی میخره فردا که میره اداره باخودش میبره رییسش وقتی فلاسکو میبینه میگه ببینم چی تو اون فلاسکت داری؟ میگه اقای رییس 2 تا الاسکا دارم با 3 تا فنجون قهوه!
<< آقای خنده >> نمیتوانند با 110 تماس بگیرند .چون کلید 11 رو روی تلفن پیدا نمیکنند!
**********************
<< آقای خنده >> بالای پل هوایی ایستاده بوده میگه: حالا ما خر، ما نفهم ، ما بی شعور ... اینجا اصلأ آب ردمیشه که پل زدن؟!
به << آقای خنده >> میگن چرا سی دیت انقدر خش داره میگه:آخه زیر قسمتهای مهمش خط کشیدم !
به << آقای خنده >> میگند اگه دنیارو بهت بدند چه کار میکنی میگه میفروشم میرم خارج !
************************
جاسم (بنده خدا خسیس) به بچه اش میگه: اگه همه نمره هات بیست بشه می برمت پارک تا بستنی خوردن بچه های دیگرو ببینی!
<< آقای خنده >> به رفیقش می
گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟
میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ << آقای خنده >>
می گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما ! .
<< آقای خنده >> و دوستش به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر میگیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید ! << آقای خنده >> میگه: مگه خودت نمیخوای بیای !
<< آقای خنده >> رفته بوده
تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟
<< آقای خنده >> میگه:
خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون
دادن که نوشته بود: "پرده دوم، دو سال بعد"
من دیگه حوصله نداشتم دو سال
صبر کنم اومدم بیرون! .
تو شهر << آقای خنده >> اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. << آقای خنده >> به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده!